یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ 16:46

🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸

اینجا گوشه ای دنج است! در میان هیاهوی دنیا.

🦋

-------------------------------------------------------------------

حیلت رها کن عاشقــا دیوانه شو دیوانه شو
و انـدر دل آتش درآ پــــروانـه شــو پروانــــــه شو
هــم خــویش را بیگـــانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانـه شـو هم خانه شــو
رو سینــه را چـون سینه ها هفت آب شو از کینه ها
و آنگـــه شراب عشــق را پیمانـــه شــــو پیمانــه شـو
باید کـــه جملــه جــان شــوی تا لایق جانان شوی
گـــر ســوی مستــان میــروی مستانه شـــو مستانه شو…

دخترِ بهار:)🌸

چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ 18:39

بر اون کسی باد که کتابی به نام -سلامت و بهداشت- تالیف نمود.

و دو صد لعنت بر اون کسی باد که فقط براش 1/5 روز وقت داد.

mother and sister ات ان شاء الله که پاک دامن بوده باشند.

Tags :

#درس

دخترِ بهار:)🌸

چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ 8:23

متن دلی...

Tags :

#شرح حال

More دخترِ بهار:)🌸

سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ 23:33

عرضم به حضورتون که روز اول بعد امتحان دینی خسته اومدم خونه و نخوندم هیچی

یعنی نتونستم بخونم

فرداش(یعنی دیروز) از صبح ساعت 7 یه سره بدون استراحت خوندم تا 12 شب

خیلی سخت بود قشنگ مورد عنایت قرار گرفتم

خط به خط فرمول 20 رو جویدم

شعر هارو حفظ کردم

یه نکته جالب اینجا بود؛میخواستم شعر هارو تقلب ببرم

چون نمیشد حفظ کنم

ولی به سرم زد که حق الناسه.

به خود شهید توسل کردم،گفتم اقا محسن! میدونم زنده ای وصدامو میشنوی.

لطفا کمکم کن شعری رو که به عشق تو نوشته شده رو حفظ کنم.

و فکر میکنید چیشد؟ شهید با آغوش باز استقبال کرد و زیر 5 دقیقه شعر رو حفظ کردم(در حالی که باید نزدیک 2-3 ساعت زمان میذاشتم).

خب داشتم میگفتم

تاریخ ادبیات رو هم خوندم

سوالای پارسال رو حل کردم . 20 میشدم. آماده و مسلط و به قصد 20 گرفتن رفتم سرجلسه.

و امروز فکر میکنید چی شد؟

بله.طراح قصد داشت اعلام کنه بسیار علاقه به فحش های صنعتی و سنتی داره.

بخصوص از نوع sister and mother!

ناکام با نمره 18 برگشتم منزل! شاید هم 17/75!

چیزی که خیلی رو مخمه اینه که هرکی از در میره بیرون و از پنجره میاد تو(!) اعلام میکنه سخت بود ولی 19/5 میگیرم! سخت بود ولی 19/75 میگیرم! سخت بود ولی 20 میگیرم!

که البته اکثرا لاف میزنن. چون یه قانون نانوشته داریم که میگه همیشه اونی 20 میگیره که گفت خراب کردم حاجییییییییی!

همکلاسی پارسال من روز کنکور از جلسه اومد بیرون گفت قهوه ای کردم حاجییییی!پشت کنکور میمونم احتمالا!

و فکر میکنید چیشد؟ رتبه 72(یا 73) کنکور شد.

هنوزم دارم خودزنی میکنم که عایییییییییییییی من میخواستم 20 بگیرم.

اه

البته میگن چون سخت بوده تراز بالا میده و نمره 18 امسال قدر 20 پارسال تراز میده.

ولی بازم اه!

واقعا طراح رو باید کشتتتت.

یه جایی هم به حرف دبیر ادبیاتمون تکیه کردم و یه جوابی رو نوشتم که بعدا غلط از اب دراومد.

و خب بله اعصابم خورد شد و امروز سلامت نخوندم.

از اونجایی که توی طول سال هم سلامت رو نخوندم، باید سلامی گرم به سرویسی دهان خود از صبحگاه تا شامگاه فردا بدهم.

یه اتفاق خیلی غم انگیز امروز افتاد

یکی از همکلاسی های سابقم که نزدیک 7 ساله دوستیم،و یک ماه پیش سالم دیده بودمش؛ امروز با ویلچر و پاهای فلج و قطعی نخاع اومد سر جلسه!

شوکه شدم...

خیلی حالم بد شد

از چشماش التماس میبارید که لطفا ازم نپرس چی شده

حس درونشو احساس کردم و منم نپرسیدم چیشده...فقط سلام احوالپرسی کردم!

خیلی چهره اش ناراحت بود...انگار دوست نداشت تو اون حالت ببینمش...

کاش فلج نشده باشه!

هعی...بگذریم

بعله خلاصه...

تا اینجا

دینی شده 20

اُدَبیات فارسی هم شد 18!

بیشتر از همه از فیزیک و زیست میترسم

البته از همشون میترسم چون امسال به وضع dog مانند دارن سخت میدن.

تا درودی دیگر بدرود.

Tags :

#درس

دخترِ بهار:)🌸

یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ 18:53

توی این عمری که از خدا گرفتم تا حالا

در عجبم که چرا حتی یه بار هم ننشتم با خودم بگم

-هی دختر! اصلا تو خودت چی دوست داری؟ دوست داری تو زندگی چیکارا بکنی؟

واقعا چرا نپرسیدم؟ شاید اگه زودتر میپرسیدم بهتر میتونستم براشون برنامه بریزم

ولی خب الانم دیر نیست که

هرچی میگذره چیزای جدیدتری یادم میاد...

انگار که دلم میخواد کارای جدید تری بکنم.

میخوام برم کلاس خیاطی،تا الان هرچی تو زندگی یاد گرفتم محدود شده توی مسائل شیمی و فرمول های فیزیک و اتحاد های ریاضی و مشتق و لگاریتم...

میخوام یکم زنده باشم

یکم زندگی کنم

میخوام باور کنم یه دختر ام. با تموم ظرافت و زیبایی

میخوام باور کنم من اون آدم افسرده ی پشت میز نیستم که 8 سال بدترین زجر هارو تنهایی تحمل کرده

میخوام گلدوزی یاد بگیرم...میخوام روی زخم هام گل بکارم

ولی فقط اینا نیست

میخوام برم دوره کیک و شیرینی پزی

میخوام کیک های قشنگ درست کنم

آشپزی رو دوست دارم...

تا حالا چند تا ایده گفتم؟ بذار بشمرم

1-خیاطی و گلدوزی یاد گرفتن.

2-دوره کیک و شیرینی.

سومیشم بگم؟...

3-رستوران کوچیک و دنج!

شاید عجیب باشه ها...منظورم این نیست که میخوام یه سرآشپز بشم

من میخوام یه جای کوچولوی دنج درست کنم با 2-3 تا میز

هر روز هفته یه غذای خاص درست کنم،برای اونایی که دلشون برای طعم دستپخت خونگی مامانشون تنگ شده...:)

نه غذای زیاد...مامانا چطوری درست میکنن؟ برای 4-5 نفر!

برای دل خودم...دنبال درآمدش نیستم...

چهارمی هم بگم؟

4-فروشگاه آنلاین وسایلای جینگولی

دفتر های برنامه ریزی که طراحی میکنم و طبق روحیه هرکسی درستشون میکنم خیلی بهم انگیزه میده

کاغذ نوت هایی که طراحی میکنم واقعا قشنگن:)

5-موسسه تحصیلی

دوست دارم تموم تجربیاتی که طی این همه سال به دست آوردم رو بذارم در اختیار بچه ها

کاش میشد یه موسسه تاسیس کرد و هر روز اونجا به کلی کنکوری کمک واقعی کرد! نه رویا فروشی و درآمد زایی با استرس بچه ها...

و خب این همه موارد که گفتم...فقط گوشه ای از چیزایین که دوستشون دارم

مورد 1 و 2 رو میشه به راحتی یاد گرفت؛چون حرفه و شغل نیستن و صرفا یه مهارت دلی ان...

ولی مورد 3 و 4 و 5 خودشون قشنگ یه شغل محسوب میشن و تمام وقت روز رو طلب میکنن.

برای من که دوست دارم بیشتر تو خونه پیش بچه هام باشم(بچه های آینده ام البته) خیلی غیر مرتبطه!

همزمان پزشکی خوندن رو دوست دارم:)

همینقدر محال

ولی میشه به هر کدوم در حد ناخونک اکتفا کرد مگه نه؟ در حد نیاز.

مثلا هفته ای یه بار به جای اینکه سهم دو نفر رو درست کنم،سهم 10 نفر رو درست کنم...

و اونارو بسته بندی کنم،ببرم بین پاکبان ها،رفتگر ها،کارکنای خسته ی پمپ بنزین و ... اصلا هرجا... قسمت هر کی که خدا میخواد!

زیاد حرف زدم خداوکیلی

فارسیم هم مونده

دارم با حس تضادی میجنگم.

چون هیچوقت دوست ندارم اینجوری زندگیم رو برای کسی باز کنم

اما خب نه شما منو میشناسین،نه من شمارو

پس اینجوری دارم سعی میکنم خودمو آروم کنم که...

که عیبی نداره بعد این همه سال تصمیم گرفتی سکوت نکنی!

:)

Tags :

#هدف

دخترِ بهار:)🌸

یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ 17:20

3 روز فرجه برای امتحان دینی

پنجشنبه،جمعه،شنبه.

قرار بود ترمیم بدم

برای منی که چند سال بود تو حسرت یه کلمه درس خوندن داشتم عذاب میکشیدم؛یه پیشرفت فوق العاده بود.

خیلی سخت بود،

اینکه سعی میکردم مغزم رو از اون حالت خاموشیش بیرون بیارم و مجبورش کنم بعد از مدت ها چیزی رو حفظ کنه.

میدیدم نمیتونم،چیزی رو هزار بار میخونم و پنج دقیقه بعدش یادم نیست.

چند بار وسط راه گریه کردم...سرمو کوبیدم به دیوار

اما خب مجبور بودم ادامه بدمش!

دیروز-روز قبل امتحان- برای اولین بار تونستم بودجه بندی یه امتحان رو سر وقت تموم کنم و نذارمش واسه شب امتحان!

حس عجیب و البته جالبی بود.

برای منی که قبلا درسخون ترین بودم،یادآور اون حس قدیمی شد.

حدودای ساعت 5 کتاب تموم شد. آفرین! دور اول!

سوالات مختلف حل کردم.

قسمت هایی رو که توشون اشکال داشتم،علامت زدم و دوباره برگشتم سر کتاب و خوندمشون.

الحق خیلی کمکم کرد! امروز حدودا 5 نمره ام رو مدیون اون مرور هستم.

و خب...

امروز بعد جلسه یه لبخند رضایت زدم.

پاسخنامه رو نگاه کردم،احتمالا 90 درصد ان شاء الله بیست میگیرم.

...

اوم یه چیز جالب هم در نظرم اومد!

توی دینی دوازدهم نوشته که توفیق به معنی آسان نمودن یه کاره...یعنی خدا وقتی دیده تو نیتت درسته و توی راه درست داری تلاش میکنی،بهت ارفاق میکنه که راحت تر به هدفت برسی.

امروز من این سنت الهی که امداد خاص میگن بهش رو سر جلسه دیدم!

ماجرا از این قراره که مشغول نوشتن بودم،توضیحات موارد الف و ب رو جلوشون نوشتم.

اومدم از روی لیستی که مراقب بهم داد جلوی اسمم رو امضا کنم که خیلی اتفاقی چشمم افتاد به برگه کسی که جلوم نشسته بود.

متوجه شدم اون بین گزینه الف و ب یکی رو انتخاب کرده! و من تا اون لحظه متوجه نشده بودم انتخابیه

اینطوری شد که انتخاب کردم و نیم نمره نجات پیدا کرد!

الحمدالله.

---

در آخر؛راضیم...و به خودم افتخار میکنم:)

هنوز فارسی رو شروع نکردم و استرسش رو دارم

راستش قدر دینی به فارسی اعتماد ندارم. اما امیدوارم خدا کمکم کنه و بتونم از پسش بربیام و بالای 19 بگیرم

6 عصر شروع میکنم(میدونم دیر کردم. اما چاره چیه...وقت خیلی کم دادن)

این جملات برای خودمم عجیب میاد چون پارسال نگه میداشتم دقیقا شب امتحان...

کاش رفتار بهتری داشتم! اینطوری الان دانشگاه بودم نه پشت کنکور...

بگذریم؛گذشته ها گذشته.

بریم و سعی کنیم فارسی رو هندل کنیم.

به امید خدا...

Tags :

#درس

دخترِ بهار:)🌸
About Me
« اُردیبِهِشتـْ »
اینجا؛
قرارگاه افکار من است.
و آنچه که طلب می کنم؛
آغوش گرم ماه
یک کنج دنج
یک چای داغ
و یک خیال آسوده است.
Archive
News
Authors
Tags
Other

قالب طراحی شده توسط:

پینک تم